مقدمه: بنام آنکه خرد وحکمت را در نهاد بشر بوديعه گذاشت وراه توانمندي را به او نشان داد ، تا بکاود  و بيابد آنچه را که ماية تکامل خود وجامعه اش است . ودرودو سلام بر روان پاک پيغمبر بزرگ اسلام  حضرت محمد ^(ص) که به منظور هدايت ورهنماي بشر رسالت بزرگي آسماني را عهده دار گرديد . موضوع دانش مديريت وبخصوص بحث هدايت ورهبري ، موضوعي است که همراه با زندگي اجتماعي انسانها وحتي قبل از آن مطرح بوده ونقش که رهبران ومديران درتغييرات وتحولات تاريخي ، پيروزي ها وشکست ها ، هدايت ها وگمراهي ها ، سازندگي ها وويرانگري ها ونهايتاً رشد وتکامل جامعه انساني داشته اند همواره نقش بسيار مهم واساسي بوده است  همان گونه که از مطالعه تاريخ حيات جوامع بشري بر مي آيد ، هر جامعه وملتي که از رهبري ومديريت سالم وشايسته برخوردار بوده است ،به همان پيمانه به سوي رشد وتعالي گام برداشته وبه سرمنزل مقصود رسيده است . اما برعکس ملل وجوامعي که عنان کار شان به دست مديران ورهبران ضعيف و ناتوان قرار داشته است ، علاوه براينکه هيچ گونه رشد وتوسعه ننموده اند ، دچار مشکلات ديگري گرديده اند که نمونه بارز آن کشور خود افغانستان رامثال آورده مي توانيم ، که در اثر مديريت ورهبري افراد واشخاص بي کفايت سرنوشت اين ملت به بدبختي وفلاکت کشانيده شد . جهان امروزي ، دنياي رشد سريع علوم وتکنالوژي وپيشرفت برق آساي دانش ميباشد ، به گونه که ميتوان گفت : اگر اکتشافات واختراعات بشري از حدود يک ونيم قرن تاکنون را با کليه ادوار تاريخ مقايسه کنيم ،خواهيم دانست که اين برهه از تاريخ ، عصر طلائي ومقطع تحولات چشمگير در زندگي انسانها بوده است . در اين زمان همراه با اختراعات جديد مراکز بزرگ توليدي ايجاد شده وسازمانهاي عريض وطويل وسيستم هاي پيچيده اداري به وجود آمده است . در اين ميان يکي از مهمترين مسايل که مطرح ميگردد ، چگونگي اداره مجموعه هاي عظيم انساني وطريقه بوجود آوردن سازمانهاي است که بتواند با بهترين شکل ممکن اين پديد هاي نوين را به سوي اهداف بنيان گذارانش حرکت دهد ، که خود تاکيدی است بر ضرورت وارزش رهبري . قابل تذکر است که تا اواخر قرن نزدهم ميلادي ، دانش مديريت نيز مانند بسياري از علوم ديگر در قلمرو فلسفه قرار داشت ، پس از انقلاب صنعتي در غرب واز اواخر قرن نزدهم  ، دانش مديريت ورهبري نيز همچون علم طب، انجينيري و... جاي خودرا درمراکز بزرگ علمي ، مانندي پوهنتون ها باز کرد وبتدريج در رديف ساير علوم تحصيلي قرار گرفت . در اين مجموعه کوشش شده است طي چهار فصل ، بطوريکه در فصل اول ( تعريف ،تاريخچه وضرورت رهبري وهمچنان رابطه قدرت ورهبري وخصوصيات فردي رهبر) ، در فصل دوم ( نظريات وسبک هاي رهبري  ) ، درفصل سوم ( وظايف ومسؤليت هاي رهبري ) ودر فصل چهار م ( تفاوت هاي مديريت  ورهبري ،فرق بين رئيس ورهبر ، نحوه رهبري زن ها ومرد ها ، اصول تغيير نا پذير رهبري وبرخي مطالب ديگر) به بحث وبررسي گرفته شود ، که اميدوارم اين مجموعه باتمام نواقص وکاستي هايش  دست مايه  در جهت درک بهتر مفاهيم اساسي رهبري ، اسلوب وروش هاي آن قرار گرفته وهمچنان واکنش مناسب باشد به آنچه که امروز به عنوان ضعف رهبري از مقامات وکرسي  هاي بلند سوء استفاده مي شود.